13 دی 1400 بود که به بازدید پروژه کار نصب پمپ برای یک ساختمون 10 واحدی منطقه بلوار میرداماد رفتم. سفارش دهنده کار یک آقای مهندس بودن که ازم خواستن خودم شخصاً برای بازدید کارشون برم تا خیالشون راحت باشه.

منم چون ایشون رو دو سالی می شناختم و می دونستم انسان بسیار شریف و متخصصی در زمینه ساخت و ساز ساختمان و تولیدات صنعتی هستند، درخواست شون رو قبول کردم و بازدید از کارشون رو البته برای بار دوم انجام دادم.

برای بازدید از خانم مدیر ساختمان هم دعوت کرده بودیم که ایشون هم تشریف بیارن و ماحصل صحبتهامون رو به ایشون اطلاع بدیم تا در جریان ماوقع و کارهایی که قرار هست اتفاق بیوفتن باشن. جلسه به اتمام رسید و قرار شد که خریدها انجام شده و استارت کار زده بشه.

اما در مسیر بازگشت از بازدید پروژه متاسفانه برای من اتفاقی افتاد که امیدوارم درس عبرتی برای من و دیگران بشه.

با موتور خودم در حال بازگشت از بازدید پروژه بودم. اتوبان مدرس به سمت جنوب زیر پل طبیعت ترافیک روانی بود و من هم داشتم راهم رو میرفتم و از بین ماشین ها کم کم رد میشدم تا به خونه برسم.

در مسیر یک نیسان آبی دیدم، قبل از اینکه میخواستم از کنارش رد بشم یک گاز خلاصی داد و گفتم این ماشین رو یکم بیشتر احتیاط کنم، برای همین مکث کوتاهی کردم و تا اومدم آروم از کنار نیسان آبی رد بشم دیدم که نیسان یک دفعه به سمت من اومد. سمت راست من هم یک ماشین پژو بود و راه فراری نداشتم. اینطور شد که نیسان به من خورد و من با سر نقش بر زمین شدم.

از اونجایی که یک بار دیگه هم از ترک موتور به وسط جاده پرت شده بودم، در حافظه ام مونده بود که خارج شدن از خیابون اولین کاری هست که باید بکنم. برای همین من با همون حالت گیجی که در سرم داشتم، چمن وسط اتوبان مدرس رو پیدا کردم و از اتوبان خارج شدم.

بعد اینکه حالم به هوش اومدم تازه متوجه شدم که اون جوی آب بزرگ اتوبان رو چطوری پریدم و خدا رو شکر کردم که با سر به زمین نخوردم.

مردم رو دیدم که بالای سرم جمع شده بودن و یک نفر از اون ها که ظاهراً کمی اطلاعات پزشکی داشت، به من میگفت به پهلو بخواب و من هم گوش میدادم ولی از شدت سرما به خودم میلرزیدم.

شکر خدا در اون حادثه من مثل همیشه کلاه کاسکت به سر گذاشته بودم و با اینکه با سر به زمین خورده بودم، اما ضربه کاملاً توسط کلاه مهار شده بود و فقط به خاطر اینکه عینک به چشم داشتم یک خراشیدگی کوچیک روی صورتم افتاده بود. ظاهراً طلق موتور یا طلق کلاه هم به صورتم کشیده شده بود و برای همین گوشه لبم زخم شده بود.

ماشین اورژانس اومد و از اونجایی که پزشک اورژانس تشخیص داد مورد خاصی نیست با خودِ راننده نیسان به بیمارستان رفتیم. راننده نیسان آدم بسیار بی احتیاطی بود، انقدر که نزدیک بود در بین راه چند نفری رو با ماشین زیر بگیره. معاینات مورد نیاز در بیمارستان انجام شد و چون ضربه خاصی نخورده بودم، از بیمارستان ترخیص شدم.

حرف من اینه که اگر در این حادثه کلاه کاسکت به سر نداشتم، زنده نبودم تا الان این خاطره رو براتون بنوسیم تا شما هم با خوندنش درس عبرت بگیرید.

وقتی پلیس راهنمایی کلاه کاسکت من رو دید، بهم نشون داد که ضربه به پشت کلاه وارد شده و روی کلاه خراشیدگی آسفالت کاملا مشخص بود.

راستی این رو هم بگم که کلاه کاسکت من خیلی خاص و گرون قیمت نیست. اونطور که خاطرم هست سال 98 85.000 تومن این کلاه رو خریدم. یادم هست که در اون زمان برای خرید کلاه نسبتاً مناسب باید 500.000 تومن پول میدادی. پس می بینید که با هزینه خیلی کم می تونید از حادثه های ناگوار پیشگیری کنید.

در ضمن از این کلاه کاسکت کله قندی ها روی سرتون نگذارید. چون موقع حادثه از سر میوفته و ضربه میبینید. مراقب خودتون باشید دوستان موتورسوار.

مصطفی اسماعیلی- سرپرست فنی و سرپرست مجریان مجموعه

اشتراک گذاری این صفحه